همانگونه که طرف مقابل بدون اعلام رسمی تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشته و دم از حفظ برجام میزند، مسئولین کشورمان نیز باید همه تعهدات خود را بهیکباره تعلیق کرده و بیان کنند که خواهان حفظ برجام هستند؛ مشروط بر اینکه اروپا به الزاماتش بازگردد.
سخنگوی «سازمان انرژی اتمی» روز گذشته از برداشتن گام سوم جمهوری اسلامی در راستای کاهش پلکانی تعهدات برجامی خبر داد؛ گامی که نسبت به دو گام دیگر، فراگیرتر بود.
در گام اول، ذخایر اورانیوم غنیشده 3.67 درصد از سقف 300 کیلوگرم گذشت که با توجه به وزن رسوبات اورانیوم، عملاً به 200 کیلوگرم کاهش پیدا کرد و در گام دوم نیز افزایش غنیسازی از 3.67 به 4.5 درصد، تغییر معناداری بهحساب نمیآمد، چراکه غنیسازی زیر پنج درصد، یک فرایند واحد در نظر گرفته میشود. به همین دلیل، کاهش تعهدات در گامهای اول و دوم، برای غرب و آمریکا چندان ملموس و محسوس نبود.
برخی اقداماتی که روز گذشته کلید خورد، یک سال و نیم مانده به سال دهم باید آغاز میشد، ازجمله تزریق گاز به زنجیرههای «آی آر 6»، «آی آر 2 ام» و «آی آر 4» بهنحویکه قادر به تولید اورانیوم غنیشده باشند. علاوه بر این، طی دو ماه آینده، زنجیرههای 20 و 30 تایی سانتریفیوژهای «آی آر 2 ام»، «آی آر 4» «آی آر 5»، «آی آر 5 اس»، «آی آر 6»، «آی آر 6 اس» فعال خواهند شد که در سخنان «بهروز کمالوندی»، اشارهای به «آی آر 8» نیز شد.
بنابراین، شمول و فراگیری کاهش الزامات برجامی جمهوری اسلامی در گام سوم، بیشتر و ملموستر است و اقدامی مثبت تلقی میشود.
وجه دیگر ماجرا اما متفاوت است. پیش از برجام، سازمان انرژی اتمی اعلام کرده بود که بهجای سانتریفیوژهای «آی آر 1» که فرسوده و قدیمی بودند، نسل جدید آن موسوم به «آی آر 8» را وارد چرخه تولید سوخت هستهای خواهد کرد. همچنین گفته میشد که از فرصت به وجود آمده استفاده میشود تا سانتریفیوژهای نسل جدید با قدرت 24 سو راهاندازی شوند و زنجیرههای 20 تایی سانتریفیوژهای «آی آر 6» و «آی آر 8» عملیاتی شوند، حالآنکه پس از گذشت حدود چهار سال از اجرای برجام، همان تعداد 20 و حداکثر 30 تایی در گام سوم اعلامشده است. این اتفاق، دستاورد جدیدی نیست، زیرا در خود برجام نیز به فعالیت زنجیرههای 30 تایی بهعنوان حق ایران تصریحشده است.
مهم این است که این زنجیرهها وارد چرخه صنعتی شوند چون گذار از تستهای مکانیکی، تزریقی و عملیاتی شدن آنها، حداقل دو سال زمان میبرد. ضمن اینکه امکان عملیاتی کردن زنجیرههای 20 یا 30 تایی «آی آر 8» به دلیل مکان نامناسب استقرار آنها به دلیل کوتاهی ارتفاع سقف، عملاً ممکن نیست و عمده تمرکز در گام سوم پس از 4 سال، بر سانتریفیوژهای «آی آر 6» است که اقدام درخور و قاطعی برای پاسخ به حجم انبوه کارشکنی و بدعهدیهای طرف مقابل بهحساب نمیآید.
نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است اینکه این اقدامات در قالب «اقدامات بازدارنده» در حال مطرحشدن است و بهعنوان اتمامحجت بهطرف مقابل اعلام میشود، درحالیکه شاهدیم آمریکا با برداشتن یک گام از برجام خارج شد و پیش از آن نیز شروطی تعیین و اعلام کرد که چنانچه جمهوری اسلامی به آنها تن ندهد، از توافق هستهای بهصورت یکجانبه خارج خواهد شد.
اروپا نیز گرچه بهصورت علنی و رسمی، خروج از برجام را اعلام نکرده اما بیسر و صدا، طلبکارانه و فریبکارانه از انجام همه تعهداتش سرباز میزند. این نحوه رفتار طرفهای مقابل با تعهدات مصرح خود ذیل برجام بود، درحالیکه برداشتن گامهای سریالی از سوی ایران، نباید این فرصت را در اختیار حریف قرار دهد تا فشار بیشتری بر جمهوری اسلامی وارد کند و با خرید زمان، موجبات اثربخشی تحریمها و تنگتر شدن حلقه توطئه آنها فراهم شود.
در برابر چنین قدرتهای بیمنطقی که مدعی آقایی و سروری بر جهان هستند، شاید اتمامحجت طی سهگام، معمول و منطقی باشد اما اگر این رویه به یک سریال بدون پایان مشخص تبدیل شود و با توجه به حجم بالای تعهداتی که مذاکرهکنندگان پذیرفتهاند، هر بار بخشی از این تعهدات به کنار گذاشته شود، طبعاً فاقد اثر بازدارندگی است و قرار دادن فرصت در اختیار دشمن تلقی میشود.
جالب اینکه اروپا در عمل، به تعهداتش عمل نمیکند اما مدعی است که خواستار ادامه برجام است و لذا ایران اسلامی نیز باید دقیقاً شیوه آنها را بهعنوان اقدام متقابل انجام دهد. همانگونه که طرف مقابل بدون اعلام رسمی تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشته و دم از حفظ برجام میزند، مسئولین کشورمان نیز باید همه تعهدات خود را بهیکباره تعلیق کرده و بیان کنند که خواهان حفظ برجام هستند؛ مشروط بر اینکه اروپا به الزاماتش بازگردد.
در خلال این فرایند، چنانچه اروپا و آمریکا سیاست فریب را در پیش بگیرند و موضوع ارجاع پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت مطرح کنند، آنگاه ضروری است که خروج رسمی از برجام اعلام شود. باید توجه داشت که همه تعهدات و مسئولیتهایی که از جمهوری اسلامی خواسته میشود، به دلیل این است که یکی از امضاکنندگان پیمان «ان پی تی» هستیم، حالآنکه آورده آن، چیزی جز تحریم روی تحریم و فشار مضاعف نبوده است.
به زبان گویاتر، به جاده انداختن ماشین برجام در یک جاده یکطرفه عملاً ممکن نیست و جمهوری اسلامی نمیتواند همه پیشپرداختهای خود را یکجا انجام دهد اما طرف مقابل، تعهداتش را بهیکباره زیر پا بگذارد. همین قاعده در خصوص گامهای اخیر ایران نیز صدق میکند و اینکه کشورمان بهصورت قطرهچکانی تعهداتش را کاهش دهد و اروپا نهتنها به وعدههای خود جامه عمل نپوشاند، بلکه تحریمهای اعلامی آمریکا را هم به اجرا درآورد، پذیرفتنی نیست. در حال حاضر، تحریمهای مضاعفی علیه جمهوری اسلامی وجود دارد، بهاینترتیب که تحریمهای پیشین را هم آمریکا و هم اروپا اعمال میکردند و تحریمهای فعلی، آن دستهای هستند که آمریکا پس از خروج از برجام به مرحله اجرا گذاشت و قاره سبز نیز آن را مبنای عمل خود قرار داده است. بنابراین، گام چهارم ایران و تبدیلشدن این فرایند به یک حرکت سریالی محلی از اعراب ندارد و اقدام بعدی باید «پایان برجام» به روشی باشد که پیشتر شرح آن گذشت.
نکته پایانی اینکه آمریکا و اروپا مجموعاً چند هزار کلاهک هستهای در اختیار دارند و اینکه به فرض محال، جمهوری اسلامی به یک یا چند کلاهک هستهای دست یابد، برای آنها خطری محسوب نمیشود، ضمن اینکه اطمینان دارند ایران به سمت تولید سلاح هستهای نمیرود. خطر عمدهای که آنها را تهدید میکند، عبارت است از «نفوذ منطقهای» و «قدرت موشکی» کشورمان که شطرنج سیاستهای منطقهای آنها را بهکلی بههمریخته است. اذعان اخیر «جوزف دانفورد»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به توانمندی موشکهای بالستیک و کروز ایران نیز ناظر به همین حقیقت است که قدرت دفاعی و تهاجمی ما باعث «احترام» دشمن به آن شده است.
به عبارت سادهتر، موضوع هستهای، یک گام برای رسیدن و تاختن به این دو مؤلفه قدرت جمهوری اسلامی است و قدرت بازدارندگی کشورمان وفق ارشادات رهبر حکیم انقلاب باید چنان سدید و قوی باشد که دشمن در چشماندازهای آینده خود، سدی بزرگ و غیرقابلعبور را در مقابل خود ببیند و هر توطئه و طرحی علیه اقتدار جمهوری اسلامی را شکستخورده و محکوم به زوال بداند.